زن سينههاي برجسته نيست
موي مش کرده
ابروي برداشته
لبانِ قرمز نيست
زن لباسِ سفيد شب با شکوه عروسي... بوي خوشِ قرمه سبزي... هوسِ شبهاي جمعه
قرارهايِ تاريکي ، کوچه پشتي، تويِ يک ماشين نيست
زن خون ريزي، کمر دردِ ماهانه، پوکي استخوان، يک زنِ پا بماه، حال تهوع، استفراغ،دردهاي زايمان، مادر بچهها نيست
زن عصايِ روزهاي پيري، پرستار ، وقتِ مريضي، مزه بيار عرق دورههاي دوستانه نيست
زن، وجود دارد، روح دارد، قدرت، جسارت، پا به پاي يک مرد ، زور دارد، عشق، اشک، نياز، محبت، يک دنيا آرزو دارد
زن ... هميشه ... همه جا ... حضور دارد
و اگر تمام اينها يادت رفت
تنها يک چيز را به خاطر داشته باش
که هنوز هيچ مردي پيدا نشده
که بخواهد جايِ يک زن باشد
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |